۱۳۹۶ تیر ۸, پنجشنبه

ایران - درگذشت پدر هانری از حامیان مجاهدان اشرفی و مقاومت ایران





درگذشت پدر هانری از کشیشان انسان‌دوست فرانسوی و از یاران آبه پیر فقید، و از حامیان مجاهدان اشرفی و مقاومت ایران، که پس از عمری مبارزه و خدمات انساندوستانه، در سن 96سالگی در برزیل به رحمت حق پیوست.
پدر هانری در سال 1920متولد شد. وی سپس جنبش امائوس-لیبرته را در شرانتون در حومه پاریس بنیانگذاری کرد. وی در آفریقا و پرتقال و برزیل از محرومان دفاع می‌کرد.
هانری ماری لو بورسیکو (پدر هانری) و آبه پیر
پدر هانری از همراهان آبه پیر کشیش محبوب و برجسته فرانسوی و از دوستان و حامیان مقاومت ایران بود.
بعد از کودتای 17ژوئن و زد و بند دولت وقت فرانسه با دیکتاتوری آخوندی علیه مقاومت ایران، وی به همراه دیگر شخصیتهای سیاسی و مذهبی فرانسوی به دفاع از مقاومت ایران پرداخت و در پی آشنایی بیشتر با جنبش مقاومت ایران، با مجاهدان آزادی در اشرف دیدار کرد. پدر هانری از آن پس در هر مراسم و مناسبتی به دفاع از مجاهدان اشرفی و مقاومت ایران می‌پرداخت.
هانری ماری لو بورسیکو (پدر هانری)
سخنرانی پدر هانری:
در عراق در کمپ اشرف، 4می 2004به‌مدت 8روز در این جامعه زندگی کردم. هرگز در زندگی‌ام، چنین جامعه را ندیده بودم که در آن، این میزان از عدالت و عشق وجود داشته باشد. ایرانیان کمپ اشرف، به من درسی از عشق در مبارزهمان دادند و من هرگز آنها را فراموش نخواهم کرد و هر روز به آنها می‌اندیشم.
پدر هانری چندی پیش در حالی‌که برای یاری به محرومان به برزیل رفته بود، در همانجا درگذشت.
در مراسمی که در جنبش آلتر امائوس برگزار شد یک هیأت از مقاومت ایران شرکت کرد و یاد و خاطره پدر هانری را گرامی داشتند.
ژاک لوک رئیس «امائوس آنکو» از یاران قدیمی مقاومت ایران در این مراسم گفت: از مقاومتی می‌خواهیم صحبت کنیم که آبه پیر و پدر هانری به آن عشق می‌ورزیدند.
وی گفت: پدر هانری مردی جسور بود، طوریکه برای دفاع از مبارزین مقاومت ایران به اشرف رفت. پس از حمله ۱۷ژوئن 2003آبه پیر در همان روز سؤالات زیادی مطرح کرد ولی وقتی فهمید که این حمله نتیجه یک زد و بند علیه مقاومت ایران است، از مقاومت ایران حمایت کرد. او به نزد مریم رجوی رفت و از او در مبارزه‌اش حمایت کرد.
در این مراسم پیام رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی به‌مناسبت درگذشت پدر هانری قرائت شد. در بخشهایی از این پیام آمده است:
« هانری ماری لو بورسیکو که به او پدر هانری گفته می‌شد، دیگر در میان ما نیست ولی محبت او برای انسانها، خشمش علیه ظالمان و شورش او بر بی‌عدالتی، در خاطره تمامی کسانی که با او برخورد داشتند خواهد ماند.
او مبارزات زیادی را در زندگی‌اش برگزیده بود و یکی از همراهان آبه پیر بود. آبه پیری که در حفاظت از مقاومت ایران در دوران سخت به خود تردیدی راه نداد. پدر هانری که امائوس-آزادی را بنیان گذاشت نیز می‌گفت که از شریک بودن در اهداف مقاومت ایران افتخار می‌کند. او حتی تا عراق رفت تا با مجاهدین خلق که شجاعانه علیه دیکتاتوری آخوندها در ایران مبارزه می‌کنند دیدار کند.
هانری ماری لو بورسیکو (پدر هانری)
او در کتابی که بعد از این دیدار تحت عنوان از شرانتون تا اشرف منتشر کرد در مورد اعضای مقاومت نوشت: آنها زندگی خود را به‌خاطر برادری در خطر قرار دادند و به من به‌طور واقعی دوست داشتن را آموختند... . در میان آنها من هزاران برادر را یافتم

اعضای مقاومت ایران امروز یک برادر را از دست دادند. اما هانری خوشحال خواهد بود که بداند برادران و خواهرانش خاطره او را با ادامه دادن به مبارزه‌یی که او برایش احترام قائل بود گرامی خواهند داشت تا این‌که آزادی در ایران مستقر شود. در این روز خواهیم توانست خاطره مردانی چون آبه پیر و هانری لو بورسیکو این دوستان مردم و مقاومت ایران را آن‌چنان که باید گرامی بداریم.».
#ایران_آزاد #ایران #آزادی #سرنگونی_آری #FreeIran #    Iranاعتراض

ایران -گزارش تکان‌دهنده:‌ زنان لیسانسه با حقوق‌های ۱۵۰هزارتومانی




ر ادامه جنگ و جدال جناحی بین باندهای داخلی رژیم بر سر قدرت و در اثبات فرمان خامنه‌ای برای انجام «آتش به اختیار تمیز!» علیه روحانی و باندش، خبرگزاری پاسداران موسوم به فارس به گوشه‌یی از ظلم مضاعف علیه زنان میهنمان اشاره کرده است که بسیار تکان‌دهنده است.
این خبرگزاری حکومتی روز
۷تیر ۹۶ در گزارشی با طعنه به «دولت اصلاحات» به مواردی از استثمار عریان زنان حتی تحصیلکرده اشاره کرده است که مشتی از خروار هزاران مورد واقعیت جامعه غارت شده ایران است. در این گزارش آمده است:‌
«مریم که لیسانس علوم‌ سیاسی دارد‌ می‌گوید شش ماه است که از حدود
۳عصر تا ۱۲ شب در این فلافل‌فروشی کار می‌کنم، و ماهی ۱۵۰هزارتومان حقوق می‌گیرم. خانواده‌ام به من اعتماد کامل دارند وگرنه نصف‌شب برگشتن یک دختر به خانه، آن هم در این شهر کوچک برای فامیل بی‌آبرویی است.
زنان تحصیلکرده بیکار
او یکی از حدود هشت‌ میلیون کارگر ایرانی است که حداقل‌های قانون کار هم شامل حالش نمی‌شود، پیش از این هم نمی‌شد: از سه ‌سال پیش منشی دو پزشک بودم. حقوقم تقریباً همین بود ولی کار بهتر و راحت‌تری داشتم، دقیق هم نمی‌دانم چرا اخراج شدم. بعد از آن هم چند ماه بیکار بودم و از سر کلافگی و بیکاری این‌جا آمدم.
دختری
۲۹ساله در استان کهگیلویه ‌و‌ بویراحمد از کار بدون‌ قرارداد و بیمه‌اش ناراضی است، اما آن‌طور که خودش می‌گوید بهتر از بیکاری است و چاره دیگری ندارد: بالاخره که چی؟ این همه مرد جوان بیکار می‌چرخند و پول توی جیب‌شان را هم از خانواده می‌گیرند، همه هم الآن افسرده. حق ما این نیست ولی برای صاحب مغازه هم بیشتر از این نمی‌صرفد.
کار و حقوق مریم، در شهر دهدشت و دیگر شهرهای این استان نه‌تنها استثنا نیست بلکه تبدیل به یک رویه شده است؛ از زمان روی کار آمدن دولت اصلاحات، دختران فارغ‌التحصیل‌ از دانشگاههای مختلف که امکان استخدام در ادارات دولتی را نیافتند، کم‌کم جذب بازار شدند تا نیروی کاری ارزان در اختیار مغازه‌داران، صاحبان دفاتر بیمه، کتابفروشی‌ها، پزشکان و... قرار بگیرد.
گروگانگیری با چک و سفته
ماجرای حقوق‌های بسیار پایین‌تر از نرخ تعیین‌شده توسط شورایعالی کار به یک شهر و دو شهر یا یک استان خاص محدود نمی‌شود، اگر ‌چه در استانهای محروم این موضوع شایع‌تر است. شهناز فارغ‌التحصیل مهندسی کامپیوتر است که از ۷ و نیم صبح تا ۱۲و نیم ظهر و در شیف عصر هم از ۵ تا ۸ در نمایندگی یکی از بیمه‌های معروف مشغول به‌کار است.
او متولد و ساکن مسجدسلیمان در استان خوزستان است که ماهانه
۳۰۰‌هزار تومان دستمزد می‌گیرد او می‌گوید: در مسجدسلیمان یا دزفول و شوشتر وضع کار دختران همین است. همین مغازه بغلی، دوستم با لیسانس حسابداری ۸ و نیم تا ۲عصر و ۴تا ۹ شب کار حسابداری می‌کند و ماهی ۲۰۰‌هزار تومان می‌گیرد. مجبوریم!
شهناز می‌گوید که به‌واسطه کار پدرش دفترچه تأمین اجتماعی دارد ولی اگر این دفترچه نبود از کارهای خصوصی امکان پرداخت بیمه و دریافت دفترچه برایش وجود نداشت: هیچ‌کس بیمه نمی‌کند مگر فامیل نزدیک صاحب‌کار باشی یا این‌که طرف خیلی وجدان داشته باشد. هر ٦ماه یک‌بار ما قراردادی را امضا می‌کنیم که در آن نوشته حقوق برابر قانون کار است و حق بیمه‌مان را هم به‌طور نقدی دریافت می‌کنیم، از ما چک یا سفته هم می‌گیرند که یک‌وقت شکایت نکنیم یا اگر شکایت کردیم این چک‌ها را به اجرا می‌گذارند. ماجرای گروگانگیری با چک و سفته، بخش مشترک سخنان بسیاری از دختران شاغل در کارهای غیررسمی است هر چند که بر اساس حرف‌های این مهندس کامپیوتر
۲۶ساله، اگر این چک و سفته هم نباشد باز هم کسی شکایت نمی‌کند: خب کسی که شکایت کند تا همیشه امکان سرکار رفتن را برای خودش از بین می‌برد. این‌جا قبل از استخدام، درباره کارهای گذشته‌ات تحقیق می‌کنند و اگر کسی یک‌بار شکایت کند دیگر اسمش به بدی می‌رود و همه می‌ترسند که دوباره او را استخدام کنند. بعد به کجا شکایت کنیم؟ همه مسئولان از این وضع ما خبر دارند و در هر فامیل حداقل یک نفر با همین حقوق کار می‌کند؛ منظورم این است که این حقوق و شرایط ما راز مگویی نیست».
زنان تحصیلکرده بیکار
در مملکت ولایت فقیه شکایت کردن جرم است! بخوانید:‌
«گلاره اگر ‌چه الآن در یک کتابفروشی تازه‌تأسیس در سنندج حدود هفت ساعت در روز کار می‌کند و ماهانه ۵۰۰‌هزار تومان دستمزد می‌گیرد اما تا همین یک‌سال پیش ساکن ساختمان پنج‌طبقه پزشکان در مرکز استان کردستان بوده است. او کارشناس ادبیات فارسی است و آخرین حقوق‌ دریافتی‌اش از منشی‌گری ۲۵۰هزارتومان بوده است:
تا مرداد پارسال منشی بودم، بدون هیچ قرارداد قانونی یا بیمه‌ای. بعد از ازدواج به پیشنهاد همسرم سراغ شکایت رفتم که هنوز هم به حق و حقوق درستی نرسیده‌ام. مدارک زیادی داشتم که میزان دریافتی‌ام را نشان می‌داد و طبق قانون باید حق بیمه و حقوق‌ رعایت‌نشده‌ام در این سال‌ها را می‌گرفتم اما اداره کار معیار قضاوت را نه حداقل دستمزد تعیین‌شده که عرف بازار و اشتغال سنندج تعریف می‌کند. دستمزد بیشتر منشی‌ها هم تقریباً همین مقدار است و من تا الآن هیچ پول و حقی از این شکایت دریافت نکرده‌ام. او هم می‌گوید که این شکایت برایش سنگین تمام شده و امکان ندارد پزشکی استخدامش کند هر چند که سه‌سال تجربه در منشی‌گری دارد. گلاره همراه همسرش حالا در شیفت‌های مختلف یک کتابفروشی کار می‌کنند...».
در این گزارش طولانی موارد و آمار دیگری هم از زبان عوامل خود رژیم از جمله درباره «زنانی که حتی در آمار کارکنان رسمی جایی ندارند» ذکر شده است که گویای ظلم اسفبار علیه زنان میهنمان است. این در حالی است که طبق آمارهای خود رژیم خط فقط بالاتر از
۳میلیون تومان در ماه است.
#ایران_آزاد #ایران #آزادی #سرنگونی_آری #FreeIran #    Iran


ایران ـکبریت‌های صاعقه شب را نابود می‌کند

کبریت‌های صاعقه پاییز سهم گینی از نیزه و تاتار، با گام‌هایی از خاکستر و یأس بر خاک‌های نجیب این میهن گذشت. روزهایی بود که افق تا ا...